شورای عالی فلسفه را جزو متون اصلی حوزه قرار دهد | عوامل مؤثر در ارتقای جایگاه فلسفه
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، اهمیت پرداختن به علوم عقلی به ویژه فلسفه در حوزههای علمیه کلید واژه رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای هیئت مؤسس و هیئتمدیرهی مجمع عالی حکمت اسلامی و دستاندرکاران برگزاری همایش ملی حکیم طهران «آقا علی مدرس زنوزی (حکیم مؤسس)» بود که در تاریخ سوم اردیبهشت ۹۷ با ایشان مطرح شد.
معظم له در این دیدار بر ضرورت شناساندن شخصیتهای بزرگ فلسفی و آرای آنان به جامعه علمی تأکید کردند و توجه بیشتر جوانان و حوزههای علمیه را به علوم عقلی بویژه فلسفه خواستار شدند و حتی فرمودند «بعضی از آقایانِ بزرگوار و محترمی که خیلی مورد تکریم و احترام ما هستند، اشکال داشتند به اینکه درسهای فلسفه و عرفان و این حرفها در قم زیاد شده؛ بنده به آن آقایان گفتم که اگر چنانچه فلسفه را شما از قم بردارید، کسانی در جاهای دیگر، متصدّیِ تبیین فلسفه و تدریس فلسفه میشوند که اهلیّت و صلاحیّت این کار را ندارند».
سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا با توجه به اهمیت این موضوع، سلسله گفت وگوهایی را با اساتید علوم عقلی انجام داده است. در مصاحبه پیشرو، حجتالاسلام والمسلمین حسن معلمی، دبیر مجمع عالی حکمت اسلامی در پاسخ به سؤالات ما از عواملی سخن گفته که در افزایش یا کاهش جایگاه فلسفه در حوزه نقش دارد یا میتواند سبب گرایش یا عدم گرایش طلاب به موضوعات فلسفی شود.
رسا - استاد از اینکه قبول زحمت فرمودید و وقت ارزشمند خود را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید تا بتوانیم مباحث جدیدی را در باب اهمیت جایگاه علوم عقلی در حوزه باز کنیم، از شما تشکر میکنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
من هم از شما تشکر میکنم که این موضوع را دنبال میکنید به ویژه پس از تأکیدات مقام معظم رهبری که اهمیت این موضوع به خوبی روشن شده است.
رسا - چندی پیش از طلاب درباره فلسفه و رغبت آنها به موضوعات فلسفی جویا شدیم. مجموع صحبتهایی که صورت گرفت نشان دهنده رغبت بسیار ناچیز آنان به فلسفه بود. شما به عنوان استاد کرسی فلسفه از این موضوع و همچنین از موضع برخی بزرگان و حتی برخی مراجع تقلید در برابر فلسفه اطلاع دارید. با توجه به این شرایط و با توجه به اینکه مرکز تخصصی فلسفه در حوزه وجود دارد اما این مرکز در متن حوزه نیست، جایگاه فلسفه را در حوزه چگونه ارزیابی میکنید.
اجازه دهید پیش از اینکه بخواهم بگویم فلسفه از جایگاه مناسبی در حوزه برخوردار هست یا نیست، به عواملی اشاره کنم که میتواند در افزایش یا کاهش جایگاه فلسفه در حوزه مؤثر باشد یا سبب گرایش یا عدم گرایش طلاب به موضوعات فلسفی شود.
۱. استاد فلسفه اگر فلسفه را به خوبی تبیین نکند و درس ندهد در بیرغبتی طلاب مؤثر است؛ یعنی عدم فهم از طرف استاد و عدم تفهیم به طلاب از عوامل بیرغبتی است.
۲. درک ضرورت فلسفه برای کسی که در مباحث اعتقادی یا در شبهات به مشکل برنخورده یا در بحث تبیین مسائل اعتقادی خود را نیازمند یک سری اصول ندیده است، امکانپذیر نیست. برخی بزرگان که نسبت به فلسفه نظر منفی دارند یا نظر مثبتی ندارند، اگر در یک مرکزی جمع شوند، آمار شبهات را ببینند و ببینند که با فقه و اصول نمیتوان پاسخ آن شبهات را داد آن وقت بیشتر به ضرورت فلسفه پی میبرند. چراکه معمولا با شبهات اساسی هستیشناسی، معرفتشناسی و انسانشناسی مواجه نبودهاند و بیشتر کلام قدیم را خواندهاند و در آن فضا قرار داشتهاند. وگرنه محال است یک انسانی در فضای شبهات موجود قرار بگیرد و بعد هم ببیند همگانی شده یعنی دانشگاه و حوزه را فرا گرفته است؛ آن زمان به اهمیت فلسفه برای پاسخگویی به آنها پی نبرد.
اگر افرادی که مخالف فلسفه هستند در این شرایط قرار بگیرند و ببینند که برخی شبهات را با فقه، اصول و ادبیات نمیتوان پاسخ داد و واقعا باید جوابهای اصیل داده شود. آن وقت محال است افرادی که در حقیقت اهل تقوا و انصاف هستند و هیچ قصد و غرضی هم ندارند نظری مخالف فلسفه داشته باشند و نظرشان تغییر نکند. بنابراین کاربرد فلسفه باید به درستی روشن شود.
۳. یکی از تأکیداتی که مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت داشتند بحث امتداد فلسفه بود. یعنی این فلسفه که میخوانید چه امتداد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی دارد و اگر اینها نشان داده شوند خود در کاربردی کردن فلسفه و اینکه طرف رغبت کند بخواند تأثیر دارد؛ در واقع کاربرد فلسفه اگر درست تبیین نشود، در بیرغبتی طلاب مؤثر است.
۴. به نظر باید در متون درسی فلسفه تجدیدنظر شود و مباحث از آسان به سخت تدوین و برای تدریس در اختیار حوزویان قرار گیرد. البته تا حدودی این کار صورت گرفته اما هرچقدر متون آموزشی استاندارد بیشتری داشته باشند باز هم در رغبت طلاب تأثیر میگذارد.
۵. مخالفت بعضی از بزرگان با فلسفه در گرایش برخی طلبهها به این موضوع بسیار مؤثر است.
۶. حوزه این موضوع را درس جنبی قرار میدهد که خود یک مشکل دیگر است. باید درسهای «بدایه» و «نهایه» را از دروس متن قرار داد و نگویند این درسها حاشیهای و با نمره دوازده هم قبول است. خود این موضوع یعنی عملا فلسفه بیاهمیت جلوه داده شده است و طلبه هم که انگیزهای ندارد، دیگر اهمیتی برای فلسفه باقی نمیماند.
۷. نبود یک مرکز فلسفی و یک مجموعه و پایگاه قوی فلسفی میتوانست تأثیری بر بیرغبتی نسبت به فلسفه بگذارد که البته مجمع عالی حکمت این قدم را برداشته است. هرچند تأثیرات بسیاری داشته و اساتید و طلبههای بسیاری را جذب کرده اما هنوز نتوانسته در کل حوزه آن طور که باید این مسأله را حل کند.
8. تعصب بیجا از طرف بعضی از مدافعان فلسفه و زیربار هیچ نقدی نرفتن نیز عامل دیگری است که باعث ایجاد دیدگاه منفی بعضی از بزرگان شده است و به حق هم هست. عدهای از اساتید و شاگردان آنقدر به فلسفه و عرفان تعصب دارند و قبول دارند و پای آن ایستادهاند که انتقاد بر عرفان و فلسفه را اساسا برنمیتابند و یا خیلی سخت زیر بار میروند و این هم اشکالی است.
به نظر من هم میشود در عرفان نقد جدی داشت و هم در فلسفه ملاصدرا انتقاد وارد کرد. به تعبیر دیگر هم فلسفه و هم عرفان ما نقاط قوت فراوان دارد و هم جاهای نقد فراوان. گاهی وقتها آنقدر عدهای مشتاق فلسفه و قوی به فلسفه چسبیدهاند که حتی یکی از اساتید میگفت آقای جوادی آملی کتاب «تمهید القواعد» را که شرح کرد نباید نقد میکرد که گفتم اگر آقای جوادی آملی نقد نکند پس چه کسی نقد کند؛ اگر شما باب نقد را ببندید میشود قصهگویی.
۹. نتایجی متضاد با آیات و روایات در عرفان و فلسفه نیز وجود دارد که باعث مخالفت بزرگان شده است؛ یعنی در مواردی یک عارف و یا یک فیلسوف به دلیل قطع و یقین به یک مطلب دست از ظهور آیات و روایات برداشته ولی آن قطع را دیگران ندارند و حتی در مواردی خلاف آن قطع را دارند و همین امر باعث نگاه منفی شده است و در مواردی نیز حق با مخالفان است و باید فلاسفه و عرفا در این قطعهای خود تجدید نظر کنند.
اینها مجموعه عواملی است که دست به دست هم داده و نگذاشته آنطور که باید و شاید نسبت به فلسفه اقبالی صورت گیرد. مهمترین نکته هم این است که تا طلبه نداند فلسفه در کجا به درد او میخورد و چه مشکلی را حل میکند به سمت آن کشیده نمیشود.
رسا - ۹ راهکار برای ارتقای جایگاه فلسفه در حوزه براساس فرمایشات حضرتعالی، دستهبندی شد. براین اساس متوجه میشویم که شناخت کافی نسبت به فلسفه وجود ندارد و شما هم بر این نکته تأکید دارید. چون این شناخت وجود ندارد بنابراین طلاب ارتباط مناسبی برقرار نمیکنند و این امر سبب تضعیف جایگاه فلسفه در حوزه شده است. یعنی سطح فلسفه در حوزه بسیار پایین است.
دقیقا نمیتوان گفت که سطح فلسفه در حوزه پایین است. فلسفه در یک قشری از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است. مثلا اساتید فلسفه و طلبههای مشتاق فلسفه، فلسفه عالی میخوانند. اما وقتی ما بدنه کل حوزه را در نظر بگیریم و درصدی حساب کنیم مطلوب نیست وگرنه در عده خاصی جا افتاده است و ما حتی بعضی وقتها به برخی انتقاد داریم که فلسفه خوب است نه دیگر اینقدر افراطی که حتی نشود به ملاصدرا بگوییم بالای چشمت ابرو است و اصلا نشود فلسفه را نقد کرد.
رسا - آیا دانستن فلسفه برای همه طلاب ضروری است؟
آنطور نیست که فلسفه در کل بدنه حوزه و برای همه طلاب در همه سطوح ضروری و لازم باشد. برای هر طلبهای در یک حدی لازم است و لازم هم نیست همه طلبهها اسفار بخوانند. وقتی درس آقای جوادی پانصد نفر میآمدند اسفار میخواندند. بنده معتقد بودم که چهارصد و پنجاه نفر اینها اضافه و پنجاه نفر مفید هستند چراکه بیشتر از پنجاه نفر هم ادامه نمیدهند و عدهای نیز فقط میخواهند بگویند ما پیش آقای جوادی درس اسفار میرفتیم. هر طلبهای براساس آن هدف و شرح وظایفی که برای خود مشخص کرده باید اقدام کند. مثلا «بدایه» و «نهایه» برای کسی که میخواهد تبلیغ برای عموم کند کافی است. برای فعالیت در سطح دانشگاه به معرفتشناسی هم نیاز است. بنابراین سطحبندی دارد اما متأسفانه در سطح «بدایه» و «نهایه» هم برای عموم طلاب جا نیفتاده است آنطور که با رغبت به سمت آن بروند.
رسا – پیشنهاد کردید که بزرگان مخالف فلسفه در مرکزی جمع شوند و مجموعه شبهاتی که فلسفه میتواند پاسخگو باشد ارائه گردد. مگر فلسفه چه شبهاتی را میتواند پاسخ دهد؟
سؤالهای اساسی در معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی را تنها فلسفه میتواند پاسخ دهد. البته اگر بخواهیم جواب معقول دهیم نه تعبدی. اگر بخواهیم فرد دچار شبهه را از نظر عقلی اقناع کنیم وظیفه فلسفه منحصر به فرد است. عقل یک زبان بینالمللی است. تنها با عقل میتوان با مسیحی، بودایی و یهودی سخن گفت. بنابراین فلسفه عهدهدار مباحث عقلی است و در این زمینه منحصر به فرد هم هست و هیچ گزینهای جایگزین آن نیست.
رسا - شما در غرب هم اگر نگاه کنید مکاتب فلسفی را در داستانها و فیلمهایشان نشان میدهند. فیلمهای معرفتشناسی دارند، فیلمهای اگزیستانس (هستی انسانی) دارند و ایدههایشان را چه الحادی و چه الاهی به روش فلسفی ارائه میدهند. چرا نهاد حوزه یا دانشگاه در این زمینه تلاش نمیکند؟
مقام معظم رهبری میفرمودند ما باید اینها را در ادبیات خودمان و مسائل سیاسی نشان دهیم که اگر یک موضع سیاسی داریم یک مبانی فلسفی و یک ایدئولوژی و جهانبینی پشت آن است و آن جهانبینی هم دارای یک اصولی است. اینها اگر به خوبی روشن و برجسته شود قطعا همه از باب وظیفه و تکلیف به آن اهمیت میدهند. تأکیدی که اینجا دارم درباره ارتباط حوزه و دانشگاه در این زمینه است.
ارتباط طلبههای ما هرچقدر با دانشگاهیها و حوزههای روشنفکری و دارای سؤالهای فلسفی زیادتر شود احساس نیازشان بیشتر خواهد شد. طلبهها با عموم مردم در روستاها و شهرستانها ارتباط دارند و میخواهند منبری بروند و تبلیغ کنند بنابراین چندان درگیری با مباحث فلسفی ندارند اما آنها که با مجامع علمی دانشگاهی و تخصصی بیشتر ارتباط پیدا میکنند بیشتر میفهمند که به مبانی فلسفی، منطقی و برخی مبانی عرفانی نیاز ویژه هست. این مجموعه یعنی حوزه و دانشگاه، وقتی دست به دست هم دهد نشاط و شادابی بیشتری درباره فلسفه در حوزه خواهیم داشت.
رسا – به نظر شما مهمترین مانعی که سبب شده فلسفه چندان در حوزه از جایگاه مناسبی برخوردار نباشد، چیست؟
به نظرم نخستین مانع نگاه برخی بزرگان به فلسفه است که اساسا در طول تاریخ یک نگاه منفی بوده است. همچنین امتدادها و کاربردهای فلسفه به درستی روشن نشده است و ضرورت آن نیز برای بحثهای اعتقادی مشخص نیست. در کنار این سه عامل، باید بپذیریم که مباحث فلسفه قدری مشکل است و هر ذهنی هم ذهن فلسفی نیست. افلاطون در این زمینه میگفت «کسی که ریاضی نخوانده به فلسفه نیاید».
رسا - تشخیص اینکه متوجه شویم طلاب ذهن فلسفی دارند یا خیر از کجا روشن میشود؟
از سؤالهایی که میپرسند و یا پاسخهایی که به سؤالات ما میدهند به خوبی روشن است. البته طلبههایی که چندان رغبتی به فلسفه ندارند به کلاسهای درس فلسفه نمیآیند و بیشتر طلابی که در این کلاسها حضور دارند هرچند استعدادشان متوسط باشد اما به فلسفه علاقه دارند و پیگیر هستند. پشتکار این افراد به اندازهای است که اگر نقاط ضعفی در این زمینه داشته باشند را جبران میکنند چراکه علاقه و پشتکار مهمتر از استعداد است. گاهی استعداد متوسط با علاقه و پشتکار موفقتر از استعداد برتر اما بیعلاقه و بدون پشتکار است. لذا معمولا طلبههایی که در این عرصه وارد میشوند میمانند و با علاقه و پشتکاری که دارند کار را به یک جایی میرسانند اما سؤالهایی که میپرسند یا سؤالهایی که از آنها میپرسیم میتواند نشانگر این باشد که چه اندازه استعداد فلسفی و عقلی دارند.
رسا – یکی از موانعی که نشان میدهد طلاب چندان رغبتی به فلسفه ندارند نظر برخی از بزرگان است. حضرتعالی هم اشاره کردید و یک راهکار هم فرمودید که بزرگان را از متن شبهاتی که فلسفه میتواند پاسخگوی آنها باشد مطلع سازیم. پیشنهاد شما برای رسیدن به این هدف چیست؟
نمیدانم این سؤالات را چه کسی باید به این بزرگان بدهد و یا به چه صورتی باید در این عرصه وارد شویم اما من مطمئن هستم چون تقوا دارند و متدین هستند و از روی ایمان و وظیفه شرعی خود با فلسفه مخالفت میکنند اگر برایشان جا بیفتد که اینطور که فکر میکنید نیست و در فلسفه هم اشکالی وجود دارد و مواردی است که باید نقد شود. اشکالات فلسفه و نقدهای آن، کمتر از آن شبهاتی است که از فلسفه غرب آمده و اگر جواب ندهیم اساس دین جوانها را از بین میبرد. باید خدمت بزرگان برویم و سؤالهایی را بدهیم و مسائلی را مطرح کنیم تا این موضوع برای آنها جا بیفتد.
رسا - در سیاستگذاری کلان حوزه، نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز مانند شورای عالی و مرکز مدیریت حوزههای علمیه چقدر برای توجه به علوم عقلی سرمایهگذاری کردهاند یا میتوانند مؤثر باشند؟
شورای عالی و مدیریت حوزه باید به صورتی سیاستگذاری و مدیریت کند که سبب ایجاد رغبت برای طلاب شود. اولا باید بر فلسفه تأکید کنند و آن را جزو متون اصلی قرار دهند. بعد از آن روند معقول و مطلوبی به لحاظ کتب درسی قرار دهند و حتی طلبه از هنگامی که وارد حوزه میشود فلسفه ابتدایی داشته باشد بعد از آن مقدماتی و گام به گام مراتب عالی فلسفه را طی کند نه اینکه طلبهای پنج شش سال در حوزه بوده از فلسفه سر در نمیآورد اما یک دفعه «بدایه» را پیش روی خود میبیند. فلسفه باید با شیب ملایم آموزش داده شود آن هم با توجه به کاربردها، سودمندیها و فوایدش. طلبه از ابتدا با فلسفه و کارایی آن آشنا شود، کم کم رغبت پیدا میکند.
در این زمینه باید به مدیریت متون درسی هم اشاره کنم. مدیریت حوزه باید فلسفه را در واحدهای درسی مرتبهبندی و سطوحبندی کند. نباید فکر کنیم که فلسفه یک چیز جانبی و حاشیهای است. ما هم به علوم عقلی نیاز داریم و هم علوم نقلی. هر دو جزو متون درسی حوزه و نظام حوزوی است.
مراکز مرتبط با فلسفه نیز میتوانند در افزایش توجه طلاب به فلسفه و دیگر علوم عقلی تأثیرگذار باشند اما خود مدیریت حوزه برای بدنه حوزه میتواند هم در متون و هم نحوه برنامهریزی از آسان به مشکل کاری کند که طلبهها خود به خود به فلسفه گرایش پیدا کنند.
رسا – به نظرم مقدمهسازی را برای درک فلسفه ضروری میدانید؟
همینطور است. برخی دارای ذهن فلسفی نیستند و بیشتر ذهن تاریخی و حفظی دارند. بنابراین نباید به این افراد اصرار داشت که حتما فلسفه بخوانند. اما برای آنهایی که ذهن و استعداد مناسبی در این زمینه دارند باید کارایی فلسفه را تبیین کرد. ممکن است گاهی شبهاتی هم داشته باشند یا مقاومت برخی بزرگان در برابر فلسفه در ذهن آنها هم تأثیر گذاشته باشد و برخی هم مواجه با مشکل نشدهاند و نمیدانند فلسفه چه موضوع و مشکلی را حل میکند.
رسا – من از صحبتهای حضرتعالی و دیگران متوجه میشوم که فلسفه از جایگاه مناسبی در حوزه برخوردار نیست. متأسفانه باید بگویم که در مجامع علمی کشور هم فلسفه غربی از فلسفه اسلامی شناخته شدهتر است؛ یعنی فلسفه اسلامی از یک مهجوریت بالفعل رنج میبرد.
این موضوع به خود ما برمیگردد. ما باید فلسفه اسلامی را به درستی برای جوانان و تحصیلکردههایمان معرفی کنیم. اسفار را نمیشود در دانشگاه تدریس کرد. به فرموده رهبر معظم انقلاب باید منظومهای فکری از فیلسوفان تدوین و منتشر کنیم. در غرب حدود پنجاه کتاب درباره اینکه هیوم کیست نوشته شده اما ما درباره ملاصدرا چند کتاب منتشر کردهایم که بگوییم به زبان ساده حرف ملاصدرا چنین است. آیا ملاصدرا و آرای او را به زبان کودک، نوجوان، دبیرستانی و دانشگاهی معرفی کردهایم؟. ما مقداری در معرفی فلسفه و فیلسوفان مقصر هستیم و اینکه چگونه فلسفه میتواند پاسخگوی شبهات باشد. یکی از ویژگیهایی شهید مطهری آن بود که فلسفه را به روز میکرد و پاسخگو بود؛ ما هم برای رسیدن به این منظور باید تلاش کنیم. اگر بدانیم فلسفه ملاصدرا اصولی دارد که اگر بیاید خیلی از شبهات را در هستیشناسی پاسخ میدهد، فلسفه بیش از این درک خواهد شد.
رسا - در دیداری که اعضای مجمع عالی حکمت با رهبر معظم انقلاب داشتند، ایشان با عبارت «اجازه ندهید مجمع تضعیف شود» بر لزوم تقویت مجمع عالی حکمت اسلامی تأکید داشتند. در این زمینه چه برنامههایی در نظر گرفته شده است؟
یکی از نقاط قوت مجمع گروههای علمی آن است. مثلا فلسفه گروه و مدیر گروه دارد و تعدادی هم نامنویسی کردهاند و دو هفته یک بار یک جلسه علمی برگزار میشود و کسی نظریهای مطرح میکند و بقیه هم نقد میکنند. در حوزه سابقه نداشته کسی که بیست سال استاد بوده یک مطلبی را بگوید بعد ۱۰ تا ۲۰ استاد دیگر مطلب او را نقد کنند. این کار پیرو سخنان رهبر معظم انقلاب که فرمودند باشگاههای فکری ایجاد کنید، بسیار ارزشمند بود.
برنامههای قبلی مجمع هم به قوت در جریان است، همچون کلاسهای کوتاه مدت و بلند مدتی که مجمع دارد. این کلاسها در متن حوزه نیست اما لازم است و مجمع برگزار میکند.
تقویت درسهای خود اساتید فلسفه حوزه و یاری کردن و اطلاعرسانی، نکوداشت بزرگان و همایش حکیمان و کتابها و متون درسی که لازم است تدوین شود اما در مجموعه حوزه نیست، از دیگر فعالیتهایی به شمار میرود که در مجمع به انجام میرسد. مجمع در اندازه بودجه محدودی که دارد تلاشهایی را انجام میدهد که مورد استقبال بسیار خوب طلاب نیز قرار گرفته است.
زمانی که خدمت رهبر معظم انقلاب گزارش کار دادیم فرمودند کاری که شما میکنید بعضیها با چند برابر بودجه انجام ندادهاند. تعبیر این بود که برخی جاها بودجهای بیش از شما دارند اما کمتر از کار شما ارائه دادهاند. تلاش دوستان بسیار زیاد است. شعبههایی را در مشهد، اصفهان و شیراز راهاندازی کردهایم که مشهد بسیار فعال است و شیراز و اصفهان هم کم کم فعال میشوند و تهران و تبریز هم از ما خواستهاند. بنابراین باید کم کم و قدم به قدم پایگاه حوزوی فلسفی حفظ شود و اتقان کار از دست نرود به ویژه اینکه ناظران عالی آن آقایان جوادی آملی، مصباح یزدی، سبحانی و افرادی مانند آقای فیاضی هستند. لذا امیدواریم که ان شاءالله هرچند تند و سریع نیست اما کند این موضوع جا بیفتد و رونق بگیرد. البته فلسفه رونق دارد اما امیدواریم در عموم طلاب رونق بیشتری بگیرد.
رسا – رهبر انقلاب فرمودند که باید مرکز و پایگاهی در قم برای فلسفه وجود داشته باشد. شما اشاره کردید که این مرکز وجود ندارد و مجمع عالی حکمت به نوعی دارد کاری را که باید چنین مرکزی انجام دهد، به انجام میرساند. آیا قرار نیست که مجمع به مرکزی در این زمینه تبدیل شود؟
رهبر معظم انقلاب در این زمینه تأکید کردند و قرار شده خود مجمع همین مرکزی باشد که ایشان بر آن نظر داشتند. یعنی یک پایگاه حوزوی برای تمام علوم عقلی باشد و علومی همچون منطق، فلسفه، معرفتشناسی، فلسفههای مضاف و عرفان را در برگیرد.
رسا - آیا در راستای ارتقای جایگاه مجمع عالی حکمت اسلامی، کرسیهای بینالمللی هم برگزار کردهاید؟
هنوز نه اما مقام معظم رهبری در این زمینه تأکید داشتهاند که چشمانداز مجمع عالی حکمت، گفتمان بینالمللی باشد. کم کم در تلاش هستیم که مقدمات این کار را فراهم کرده و به این سمت برویم تا بتوانیم با مجامع علمی فلسفی کشورهای مختلف ارتباط برقرار کنیم. کتابهایی برای ترجمه نوشته شود و فیلسوفان و فلسفه خود را به جهانیان معرفی کنیم.
رسا - از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید، تشکر میکنم. نکتهای هست بفرمایید.
معتقدم که اگر کسی فلسفه را به خوبی بخواند و بفهمد که به چه دردی میخود خود به طور خودکار به دیگران خواهد گفت و دیگران را به این سمت تشویق خواهد کرد. بنابراین مهم است که طلبه فلسفه را عمیقا بفهمد و کاربردهای آن را به خوبی بشناسد./920/گ۴۰۲/ج